بافت و سازمان شهري همراه با تعيين محدوده محلات مختلف در شهر و چگونگي روابط آنها با يكديگر
قزوين شهري با پيشينه غني تاريخي مجموعه قابل اعتنايي از عوامل فرهنگي و تاريخي ، اجتماعي و طبيعي را در خودجاي داده است . گرچه اين عناصر درون لايه هاي فرسوده كالبدي ، اجتماعي و ذهني اين عنصر به شكلي رسوب نموده است كه تشخيص آن نه براي گردشگران كه حتي براي اهل نظر نيز به دشواري مسير است . ولي معدود شواهد بر جاي مانده مؤيد گذشته اي ارزشمند مي باشد .
تمامي عوامل جذاب گردشگري از قبيل سنت ها ، فرهنگ مردمي و.... نياز به كالبدي جهت حضور خواهند داشت كه معماري ارزشمند گذشته در هر شرايطي بهترين عامل محسوب مي گردد .
طرح كالبدي گردشگري قزوين در مرحله نخست خود در پي يافتن محورهاي گردشگري است . محورهاي گردشگري درون شهري، فضــايي شهري اند كه تجربه نويني از ادراك فضا را در استفاده كنندگان ايجاد مي نمايند. اين تجربه گاه با ياري عناصر تاريخي فرهنگي و گاه در تلفيق با طبيعت مصنوع فراهم خواهد شد . در اين راستا طرح با تكيه بر نتايج كالبدي كه به همراه خواهد آورد، در سر فصل هاي مرتبط به دنبال شاخصه هايي است كه لزوماً در جزء و كل به ياري آن هدف بيايند.
در حال حاضر با توجه به ذهنيت گردشگري بيان شده، بافت شهري قزوين را به سه بخش مي توان تقسيم نمود.
الف – بخش تاريخي كه با ارزش مي باشد و در عين حال كه در مواردي مرمت شده است ، موارد فرسوده و نوسازي شده آن به خوبي توجه را جلب مي كند.
ب- بخش فرسوده شهري كه عمدتاً مواردي كه خارج محدوده بافت تاريخي نيست به نظر نمي رسد بتواند به جز به لحاظ تيپولوژي در بافت هاي حاشيه اي و فرسوده توجه ديگري را به خود جلب نمي كند.
ج – بخش نوساز شهري به دلايل متعدد كه بخش قابل توجهي از سطح شهر را تشكيل مي دهد گسستگي قابل توجه وجود دارد كه بخشي از اين سطوح چون به مالكين و تعاوني ها و... تحويل شده است در آينده پيوند فضايي آنها تكميل خواهد گرديد . وضعيت بافت شهري كه ذكر گرديد ترتيب سازمان فضايي و سيماي شهري را متناسب با شرايط اقتصادي كه از مرحله دسترسي پياده ، چهارپا و كالسكه تا امروز كه دستــرسي ها عمدتاً سواره مي باشد ، معرفي مي نمايد .
بافت تاريخي شهر به عنوان يك پتانسيل با ارزش كه در برنامه ريزي براي سازمان فضايي و سيماي شهري در جهت تقويت احساس تعلق خاطر شهروندان نقش عمده اي مي تواند داشته باشد بايد مورد دقت نظر قرارداد .
سيما و سازمان فضايي در واقع وجوددارد . فقط بايد به آن جهت داد كه به طور هماهنگ و هدفمند به طور شفاف عمل نمايد .
در جهت نيل به چنين هدفي به جز موارد موجود ذكر شده اركان ديگري مانند رودخانه ها، قنوات، بستانها و بناهاي تاريخي و.... وجود دارند كه ممكن است نياز به شفاف سازي و باز زنده سازي آنها باشد .
نكته قابل توجه ديگر نسبت سطح بافت تاريخي به سطوح بافت نوساز شهري است كه عددي در حدود مي باشد و براي لزوم توجه بيشتر به سيما ، روابط سطوح و محلات را مورد تأكيد قرارمي دهيم .
(همان مرجع سير تاريخي بناي شهر قزوين و بناهاي آن )